وصیت نامه شهید سعید ملکی وادقانی
وصیت نامه شهید سعید ملکی وادقانی
"ولاتحسین الذین قتلوافی سبیل الله امواتابل احیا عند ربهم یرزقون"
بنام او، بنام خدا که از اویم، هستیم برای اوست رفتنم برای اوست و بازگشتنم بسوی اوست.
با سلام و درود به رهبر عزیزمان،امید مستضعفان و نائب"امام زمان(عج)"، امام امت، خمینی بت شکن و با سلام و درود به خانواده های شهدا و مفقودین و اسرا و جانبازان و با سلام به پدر و مادرم و خواهران و برادرانم. وصیت نامه خود را این چنین برای شما خانواده عزیز و امت شهید پرور آغاز میکنم، اول سخنی با مردم و ملت شهید پرور هر چند که خود را کوچکتر از آن میدانم که برای ملت شهید پرور و مقاوم سخنی یا مطلبی را بیان کنم، ولی چون وظیفه دانستم که بعنوان یک نصیحت برای شما نقل کنم، این مطلب را برای شما عزیزان بیان میکنم، ای کسانی که این چند جمله اجمالی از زندگی و آرزوی من را میخوانید و یا میشنوید به خدای واحد بدانید که پیروزی از آن ماست چون ما در جبهه حق میجنگیم و دشمن در جبهه باطل می جنگد، ما از اسلام و وطن دفاع میکنیم اما دشمن تجاوز می کند، ما ایمانمان همچون چراغی راهنمایمان میباشد، اما دشمن در تاریکی و بسوی تاریکی می رود ما آرزوی شهادت داریم اما دشمن از شهادت میترسد. آنگاه که محیط را از همه انسانها خالی می بینید دمی و لحظه ای از جاقطع نظر کنید و از همه جاببرید و بسوی خویشتن برگردید و در غلاف وجود خود فروروید و به دقت بنگرید که گذشته هارفته و آینده ام مجهول الحال است، با خود زمزمه کنید که چه خواهیم و تاکی حیات خواهیم داشت و عاقبت چه مرضی و حادثه ای به سراغمان خواهد آمد و بالاخره چه روزی و با چه کیفیتی این قفس تن خواهد شکست و مرغ محبوس روح پرواز خواهد کرد.چه آنکه پرواز خواهد کرد؟ چه آنکه این مطلب مورد شک نیست و بالاخره شدنی است که آیا به کجا و چگونه خواهیم رفت" من المومنین رجال صدقواماعهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظرومابدلواتبدیلا" بعضی از مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدای خود بستند کاملاً وفاکردند.
بعضی هم بر آن عهد ایستادگی کردند، تا در راه او شهید شدند و برخی به انتظار مقاومت کرده و به هیچ وجه عهد خود را تغییرندادند شهادت هدیه ای است گرانبها از جانب خداوند تبارک و تعالی برای بندگان خالص خود که نصیب هرکسی نمی شود.
انسان باید در راهی سیر کندکه سعادتش در آن خط باشد.
به الله سوگند خویش را نمی یابید مگر در پیمودن خط خونین "اباعبدالله الحسین(ع) " که در راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است جهاد در راه خدا گذشتن از علائق نفسانی و حسینی وارد شدن به حسین گونه شدن است و بین کجائی و چکارمی کنی، آنچه گذشت هیچ است و آنچه خواهد آمد کو؟ و چه می دانیم که چه خواهد آمد، پس من هستم و اکنون بر خیزیم و به فکر خویش باشیم "الیوم سوق العمل و غدا الجزاء الیوم یوم العمل من غیر حساب و غدایوم الحساب من غیرالعمل" امروز میدان کار و فردا بازار مزد است، امروز عمل است بدونه حساب و فردا حساب است بدون عمل، اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر و منزلت الهی شما میکاهد برزبان نیاورید انشاء الله آنقدر به جبهه می رویم و میجنگیم تا شهید شویم، ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد، و مبادا در حال بی تفاتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد
وچند مطلب کوتاهی برای خانواده های شهدا به خصوص خانواده های شهدای روستای وادقان و مخصوصاً عمه گرامی خود که یکی از این خانواده های شهدا است، هرچند که کوچکتر از آن هستم که بخواهم به این خانواده های معظم شهدا مطلبی بیان کنم، همانطور که می دانید این فرزندانی را که به این سن و سال رسانده اید از کی گرفته شده و به چه راهی خواهن رفت، امام امت فرمودند که این شهدا بودند که اسلام را زنده نگاه داشته اند،پس امانتی بود که از طرف خداوند تبارک و تعالی به دست شما پدران و مادران شهداست و حال این امانت را به صاحب خود پس می دهید و فکر این را نکنید که اینها مرده هستند از بین خواهند رفت، هرگز همانطور که در آیه اول این وصیتنامه ذکر شده اینها زنده هستند و در پیش خدا روزی می خورند و این را بدانید که الان ما در امتحان الهی قرار گرفته ایم و مواظب خود باشید تا امتحانات الهی را خوب پس بدهید وای مادران مبادا از رفتن جوانانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید که تحمل هفتادو دو تن شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه نبرد بفرستید و حتی جسد او را تحویل نگیرید، زیرا مادر وهب فرمود : سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم.
و اما شما ای پدر و مادرم بدانیدو مطمئن باشید که من امروز در راه جاودانه ام گام نهادم که انتهای آن انشاء اله حکومت مستضعفین جهان است، بارها پیش خودم زمزمه نمودم که شما برای من زحمت بسیار کشیدید و من در آخر نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم، در حق شما خیلی کوتاهی نمودم و دین خود را نسبت به شما بطور صحیح اداء نکردم ولی میدانم که قطعأ به مکانی خواهم رفت که تانفوس تکمیلی و روانهای تطهیرنباشد کسی نمیتواند به این منزل دسترسی پیدا کند پس چه بهتر که زندگی و دنیای رقت بار و پررنج و شکنجه را که موجب غرق در گناه و معصیت است را به سوی او تنها عاشق مومن شتافت. یک حرکت و یک سفر آن موقعی معنی و مفهوم پیدا میکند که مقصد واقعی در انتظار باشد، زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو معنی و مفهوم میدهد همانطور که علی (ع) می فرماید:"دنیا خانه عبور و آخرت خانه اقامت است، آخرت است که به دنیا معنی میدهد".
پدر و مادر گرامی میدانم که سخت است و اگر من کشته شدم از شما میخواهم که برای من گریه نکنید به مظلومیت حسین(ع) و امامان گریه کنید و "زینب وار" باشیدچون اگر خدا قبول کند شهید هستیم و کسی که شهید میشود تازه اول زندگی خود را شروع کرده آنهم در نزد خدا. پدر و مادر گرامی من در زندگیم به شما آزار رسانده ام انشااله که مرا می بخشید و از شما میخواهم که برای من از تمامی دوستان و آشنایان التماس دعا بخواهید و رضایت طلب کنید، پدر و مادر بزرگوارم باید مرا ببخشید چون سرپیچی من از فرمان شما زیاد بوده و از اینکه مرا به این سن و سال رسانده اید متشکرم، اجر شما پدر و مادر عزیز با خدا. می دانم که در سوگ من خواهید نشست و بیادم خواهید بود البته میدانید که من عاشق " امام حسین(ع)" بوده و هستم و سالهاست در راه اسلام قدم برداشتم، همانطور که مطلع هستید " امام عزیزمان" فرمودند: وظیفه شرعی و عرفی خود را اداء کنید، پس جان ناقابلم را به اسلام و قرآن هدیه می کنم زیرا درس شهادت را از جدم " امام حسین(ع)" آموخته ام و پیوسته برای پیروزی اسلام دعا کرده و همه را به پیروی از این مکتب دعوت میکنم و انتظار دارم که گوش به فرمان امام و پشتیبان روحانیت متعهد باشید و راه سعادت بخش "امام حسین(ع)" را ادامه دهید و" زینب وار" زندگی کنید و حرفهای گروهکهای منحرف را گوش نکنید بلکه همه را تشویق کنید تا در راه اسلام قدم بردارند و از شهادت هراسی نداشته باشند، انشااله امید است که برای همیشه مرا ببخشید و همچنین مرا بخاطر زحمتهایی که برای شما در طول این دوران بوجود آوردم ببخشید، از شما میخواهم که کمی از مشکلات زندگی را کنار بگذارید و به اسلام توجه زیادی کنید و مادر؛ میدانم که شما برای من آرزوهایی داشتید حال فرض کنید که شهادت من آرزوی شما بوده و پدر و مادر جان؛ از این که خودم را در راه اسلام و قرآن فدا کردم هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید و افتخار کنید که چنین فرزندی داشته اید.
و اما شما برادران و خواهرانم : انشااله که مرا می بخشید از اینکه شما را ناراحت کرده ام، برادر و خواهرم دنیا جای کار و عمل است و آخرت مکان نتیجه گیری و حساب پس دادن اینجا مکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان است ولی در آخرت تغییر نیست، همه اینها به یک طرف لحظه بعد از مرگ را بخاطرآور که دیگر هیچ یاری نیست و تنها اعمالت گواهت و شهادت کردارت است پس چه خوب است قبل از آنکه مرگ تو را در یابد و هیچ کاری از تو بر نیاید به خویش بازگردی و خود را در ترازوی خویش بسنجی و به خود گرائی. برادر و خواهرم تقوا را فراموش نکنید اگر با تقوا باشید در این برهه از زندگی پیروز و قطعا از روی اراده بر قوای نفس خود مسلطید، سعی کنید هر عملی که انجام میدهید فقط خالص برای خدا باشد کار برای خدا ارزش بسیار دارد و سعی کنید مردم را بسوی تقوا دعوت کنید
در خاتمه باز هم میگویم که پدر و مادرم و خواهر و برادران من نسبت به شما زیاد بدی کرده ام، انشاء اله که مرا می بخشید و از فامیلها و دوستان و آشنایان عزیز و ارجمندم طلب حلالیت میکنم مرا عفو کنند و کسی از من بدی در دل نداشته باشد وگرنه آمرزیده نخواهم شد (توکلت علی اله) خدایا نکند با دلی تیره و شیطانی بمیرانیم که طالب حق و حقیقتیم، مادامیکه ایمان در قلب شما ست پیروزید آرزو داریم که با روی خونین و بدنی پاره پاره " رسول خدا(ص)" و " امام حسین(ع)" را ملاقات کنیم تا در پیشگاه خداوند و شهدا رو سفید باشیم، بدنم را در بهشت زهرا(س) بخاک بسپارید تا باشد که خدای متعال بر حرمت آن خاک و بدنهای مطهر و پاک شهیدان ایثارگر این بنده حقیرش را بپذیرد.
خداوندا: "امام عزیزمان" را در پناه " آقا امام زمان" محفوظ بدار.
خدایا: رزمندگان اسلام را د رجبهه های حق علیه باطل پیروز و هرچه زودتر آنها را به کربلای حسینی برسان.
پروردگارا: انقلاب اسلامی و مسلمین را تا هدف نهائی و تا ظهور " مهدی(عج)" پیروز و موفق بدار.
(والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته)
سعید ملکی وادقانی
آخرین اخبار مجتمع مهدیه و مهمترین اخبار روستای وادقان